معنی نماینده نوعیازگیاه یاجانوربودن نمونه دادن، بانمونه مشخص کردن، نمونه بودن, معنی نماینده نوعیازگیاه یاجانوربودن نمونه دادن، بانمونه مشخص کردن، نمونه بودن, معنی jkاdjbi jmudاx;dاi dا[اjmcfmbj jkmji bاbj، fاjkmji kaow lcbj، jkmji fmbj, معنی اصطلاح نماینده نوعیازگیاه یاجانوربودن نمونه دادن، بانمونه مشخص کردن، نمونه بودن, معادل نماینده نوعیازگیاه یاجانوربودن نمونه دادن، بانمونه مشخص کردن، نمونه بودن, نماینده نوعیازگیاه یاجانوربودن نمونه دادن، بانمونه مشخص کردن، نمونه بودن چی میشه؟, نماینده نوعیازگیاه یاجانوربودن نمونه دادن، بانمونه مشخص کردن، نمونه بودن یعنی چی؟, نماینده نوعیازگیاه یاجانوربودن نمونه دادن، بانمونه مشخص کردن، نمونه بودن synonym, نماینده نوعیازگیاه یاجانوربودن نمونه دادن، بانمونه مشخص کردن، نمونه بودن definition,